پرسیدی و جواب می دهم :
حقیقتی هستم از جنس رویا با آغوش گرم و دست نوازشگر و همان چای معطر تازه که تا به خودت می آیی رو به خنکی می رود…
و تو هم همچنین در انتهای یک رویای دور و دراز به حقیقت پیوستی با قلبی مهربان و لبخندی بر لب و دستانی گرم و همیشه همراه…
از جنس حقیقت شده رویای درازم
مهمان دلم هستی و من بنده نوازم
وقت است که ای ناب ترین سوژه عالم
از چشم تو یک مستند تازه بسازم!